عادت مخرب ارزیابی کردن هر آنچه که انجام میدهیم
سه شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ب.ظ
«عادت مخرب ارزیابی کردن هر آنچه که انجام میدهیم»
توسط: لئو بابائوتا
مترجم: مهسا ماجد
وقتی دارید روزتان را میگذرانید، شما مثل یک منتقد که برای یک روزنامه کار میکند، میمانید و مدام به دنبال چیزهایی میگردید که ستایش کنید یا آنها را نقد کنید.
ورزش کردید؟ آفرین لئو! زمان زیادی را صرف نگاه کردن یوتیوب کردید؟ لئوی بد! وقتی که از جلوی آینه میگذرید بدنتان به نظر شل و ول میرسد؟ تنبل دسته اول!
هرکاری که ما میکنیم بهانهای برای قضاوت کردن میشود. آیا یا مستحق تشویق هستیم یا انتقاد؟
ما این عادت ذهنی را داریم که هر کاری را که میکنیم ارزیابی کنیم تا ببینیم لایق هستیم یا نه. (راستی، ما این کار را با بقیهی آدمها هم میکنیم و همچنین به طور ملی با شرایطی که در زندگی برایمان پیش میآید. هر چیزی به عنوان «خوب» یا «بد» ارزیابی میشود.
این عادت ذهنی ارزیابی کردن همه چیز، با اینکه کاملا عادی و طبیعی است، در واقع خیلی مخرب است.
چرا؟
چون هر بار که دارید خودتان را ارزیابی میکنید، دارید به خوشحالی خودتان ضربه میزنید.

ماجرا از این قرار است:
شما دارید روزتان را میگذرانید و کارهایتان را انجام میدهید. ذهنتان دارد مدام ارزیابی میکند: آنچه انجام دادم خوب بود یا نه؟ آیا من لایق تشویق هستم یا نه؟ اگر کاری مستحق تشویق انجام دهید، خوشحالید! خب، در واقع، شما به ندرت برای خوشحالی کردن دربارهی آن کار وقت صرف میکنید. به احتمال بیشتر، شما دربارهی تمام کارهایی که هنوز انجام نداده اید فکر خواهید کرد و خیلی دربارهی آنچه که انجام داده اید فکر نخواهید کرد. یا شاید فکر کنید آنچه که انجام داده اید خوب است، اما احساس میکنید باید بهتر میبود. یا باید بیشتر تلاش کنید یا نگران هستید که دفعهی بعد کار را خراب کنید و آنچه را که به دست آورده اید از دست بدهید و حتی اگر کار را خوب انجام داده باشید، از خودتان نامطمئنید. اگر کاری انجام دادهاید که مستحق توبیخ است، خب این باعث میشود از دست خودتان ناراحت باشید. و بیشتر اوقات همینطور است.
بنابراین این عادت ذهنی برای ما خوب نیست. این عادت مدام باعث میشود که دربارهی خودمان احساس بدی داشته باشیم.احساس نالایق بودن و درماندگی. انگار که داریم همه چیز را غلط انجام میدهیم.
ما این کار را میکنیم چرا که میخواهیم شایستۀ ستایش باشیم. ما به لایق بودنمان شک داریم پس همواره داریم خود را مورد سوال قرار میدهیم. و همواره کم میآوریم چون ما داریم خودمان را با ۱) هر آدمی که کارهای فوقالعاده انجام داده ۲) ایده آلمان دربارهی آنچه که داریم انجام میدهیم (بی نقص، در هر زمینه ای) ۳) آنچه فکرمیکنیم دیگران با آن تحت تاثیر قرار میگیرند، مقایسه میکنیم. امکان ندارد از پس مقایسهی خودمان با اینطور ایدهآلها بر بیاییم.
یک عادت ذهنی متفاوت
اگر عادت ارزیابی برایمان خوب نیست، به جایش چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ و چگونه باید خودمان را عوض کنیم؟ آیا این کار اصلا ممکن است؟

باید اعتراف کنم، تغییر عادات ذهنی راحت نیست. ما باید همواره به آنچه اتفاق میافتد آگاه باشیم و همیشه باید محتاط باشیم. ما ممکن است در آگاهی و احتیاط مداوم کم بیاوریم و در نتیجه خودمان را مورد ارزیابی شدیدی قرار دهیم. این لحظه البته یک فرصت زیباست برای اینکه تمرین کنیم که عادت ارزیابی کردن را رها کنیم.
عادتی که من به جای آن پیشنهاد میکنم، یافتن سپاسگذاری و رضایت در همین لحظه است. بله، این بیمزه، تکراری و لوس و غیره است. اما شدیدا مفید است.
اینطوری کار میکند:
در طول روز کاری را انجام میدهید. ناگهان متوجه میشوید که دارید خودتان را قضاوت میکنید که:«اه! امروز تنبل بودم.» و بعد میگویید:«اِ! دوباره دارم این کار رو میکنم. یه لحظهی دیگرو هم تلف این عادت نکن.» به جایش، یک لحظه بایستید و راهی پیدا کنید برای قدردانی از یک چیزی که در همین لحظه آن را دارید در زندگی یا در خودتان.شما راهی برای راضی بودن از آنچه که دارید، کسی که هستید و آنچه که حالا در زندگیتان در جریان است، پیدا خواهید کرد. شما حس کردن همین لحظه را، در حینی که دارد اتفاق میافتد، تجربه خواهید کرد.
و تکرار کنید. مهم نیست اگر در کاری که داشتید انجام میدادید، گند زده اید یا تنبلی کرده اید یا کار امروز را یه فردا انداخته اید یا فراموش کرده اید چیزی را انجام دهید. مهم نیست اگر کاری را به خوبی انجام دادهاید، چرا که قدردانی و رضایت شما به اینکه هر کاری را چطور انجام داده اید، وابسته نیست.شما میتوانید کارس را خوب انجام دهید و قدردان و راضی باشید یا میتوانید کاری را ضعیف انجام دهید و باز هم قدردان و راضی باشید.
چند مثال:
من همین الان نوشتن یک پست وبلاگم را تمام کردم، من عالی ام! در واقع، من قرار نیست وقتم را سر آن عادت کهنهی ارزیابی تلف کنم و به جای آن به آنچه که در همین لحظه دارد اتفاق میافتد، توجه میکنم. امروز هوا خوب است. بدنم احساس خستگی میکند. من بالای سرم یک سقف محکم دارم و همین الان یک غذای خوشمزه خوردم. من قدردان این چیزها هستم و همینطور قدردان بچههایم، همسرم، خانوادهام، دوستانم، خوانندگان وبلاگم و در کل، زندگیم. چه نوشتن پست وبلاگم را تمام کنم، چه نکنم، تمام این داشتهها حقیقت دارند. من الان به جای انجام دادن کارم، وقتم را تلف خواندن وبسایت مورد علاقهام کردم، من مزخرفم. باز، یک ثانیهی دیگر از وقتم را تلف آن عادت نخواهم کرد. دوباره، توقف میکنم و به آنچه در حال اتفاق افتادن است توجه میکنم: هوا ساکن است، از یخچال صدای وزوز میآید، چند تا سنجاب آن بیرونند، احساس بی قراری دارم و در عین حال برای تمام چیزهایی که قبلا گفتم و چیزهای دیگر (مثلا موسیقی که معرکه است!) قدردانم.
شما میتوانید این کار را هر زمانی، بی توجه به آنچه دارد اتفاق میافتد انجام دهید. اگر پدرتان در بیمارستان در بستر مرگ است، برای رسیدن به یک قرار کاری دیرتان شده، قطارتان درست قبل از اینکه برسید رفته، یک خوانندهی دیگر به وبلاگتان اضافه شده، همین الان کمی بستنی کم کالری خوشمزه خورده اید...
عادت ارزیابی کردن را از سرتان بیندازید و عادت قدردانی و رضایت را تمرین کنید.
برای تمرین، یک چیز قایل دیدن را اطرافتان نگه دارید (مثلا یک نقاشی کوچک که کشیده اید، هدیهای که دخترتان بهتان داده است، شاخه گلی که توی پیاده رو پیدا کرده اید، سنگی که در کوهنوردی اخیرتان روی پیاده رو پیدا کرده اید) در شما را یاد عادت ذهنی جدیدتان بیندازد. تمرین کنید. وقتی دارید مدیتیشن دو دقیقه اول صبحتان را انجام میدهید و هر وقت که احساس بی انگیزگی، درماندگی، افسردگی و درگیری ذهنی کردید، این کار را تمرین کنید.
عادت قدردانی و رضایت هیچگاه ناامیدتان نمیکند. درست مثل یک دوست خوب.
۹۶/۰۶/۱۴